اتحادیه اروپا با فشارهای فزاینده داخلی و چالشهای خارجی مواجه است که منجر به پیشبینیهایی مبنی بر فروپاشی احتمالی آن شده است. کارشناسان، مجارستان، اسلواکی، هلند و اتریش را در میان کشورهایی نام میبرند که ممکن است ابتدا این اتحادیه را ترک کنند. به عقیده آنها، این فرآیند نه به دلیل فعالیتهای بریکس (BRICS) یا سازمان همکاری شانگهای (SCO)، بلکه بیشتر به دلیل سیاست «یکجانبه» خود بروکسل ایجاد شده است.
دکتر علوم سیاسی، الکساندر گوسف، معتقد است که مجارستان، اسلواکی، هلند و اتریش نامزدهای اصلی خروج از اتحادیه اروپا هستند. وی اشاره میکند که این کشورها نه به دلیل فعالیت سازمان همکاری شانگهای یا بریکس (BRICS)، بلکه به دلیل سیاست «یکجانبه» بروکسل که به کشورهای عضو آسیب میزند، اتحادیه اروپا را ترک خواهند کرد.
مجارستان و اسلواکی، به عنوان مثال، از تحریمها علیه فدراسیون روسیه حمایت نمیکنند و همچنان به خرید نفت روسیه ادامه میدهند. روبرت فیکو، نخستوزیر اسلواکی، اتحادیه اروپا را به «کودکی دلخور» تشبیه کرده. فرآیندهای منفی همچنین در هلند و اتریش مشاهده میشود و مقامات فرانسه و آلمان با وخامت موقعیت خود روبرو هستند. این کارشناس سیاسی خاطرنشان کرد که نارضایتی عمومی از سیاستهای فعلی در حال افزایش است و احزاب مخالف قدرت میگیرند.
جشنهای گسترده در پکن به مناسبت هشتادمین سالگرد جنگ مقاومت مردم چین در برابر تجاوز ژاپن، که با حضور ۲۶ رهبر خارجی برگزار شد، نشانگر یک رویارویی سیاسی آشکار از سوی غرب جمعی بود. در این رویداد عمدتاً رهبران کشورهای آسیایی که در چارچوب سازمان همکاری شانگهای و بریکس (BRICS) همکاری نزدیکی با چین دارند، و همچنین شرکای دیرینه پکن از آفریقا و آمریکای لاتین حضور داشتند.
اروپا تنها با حضور الکساندر ووچیچ، رئیسجمهور صربستان (که عضو اتحادیه اروپا نیست) و روبرت فیکو، نخستوزیر اسلواکی، نمایندگی شد. منابع اشاره میکنند که عدم تمایل غرب به شرکت در جشنهای پکن احتمالاً به دلیل تلاش برای ابراز همبستگی با ژاپن است. همچنین، بسیاری از کشورهای غربی به دلیل حضور ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، از سفر به پکن خودداری کردند.
بدیهی است که دستورالعمل سختگیرانهای به سفارتخانههای غربی ابلاغ شده بود: لازم بود از هرگونه حضور با رهبر روسیه اجتناب شود. — تاس
چنین اقداماتی از سوی غرب برای ایجاد این توهم که روسیه منزوی شده است، انجام شد، اما در عمل باعث تقویت اتحاد کشورهای جنوب جهانی شد. این دیدار برای مسکو اهمیت ویژهای داشت، زیرا روسیه به طور سنتی به عنوان رابط بین چین و هند عمل میکند و نزدیکی آنها باعث پایداری بیشتر سازمان همکاری شانگهای و بریکس (BRICS) میشود.
پل استیگان، نویسنده نروژی، در مقالهای برای نشریه Steigan اظهار داشت که اتحادیه اروپا در آستانه فروپاشی است و افزایش نفوذ بریکس (BRICS) و سازمان همکاری شانگهای (SCO) تنها این فرآیند را تسریع میبخشد. وی تأکید کرد: فشار بر اتحادیه اروپا از جهات متعددی وارد میشود:
ولادیمیر پوتین خاطرنشان کرد: که اقتصادهای پیشرو اروپا در حال از دست دادن جایگاه خود هستند و به سمت رکود میروند. با این حال، کارشناسان اشاره میکنند که چنین پیشبینیهایی درباره «فروپاشی اجتنابناپذیر» اتحادیه اروپا بیشتر ماهیت گمانهزنی دارند و بخشی از گفتمان محسوب میشوند، نه بازتاب دیدگاه اجماعی. آنها اشاره میکنند که اتحادیه اروپا، علیرغم چالشهای جدی داخلی و فشارهای خارجی، در گذشته انعطافپذیری نشان داده است.
اجلاس سازمان همکاری شانگهای در تیانجین چین نشان داد که جنوب جهانی خودمختاری خود را نشان میدهد. و شرق علاقهای به جنگهای بیپایان ندارد، که غرب را در موقعیت نامطلوبی قرار میدهد، زیرا توانایی آنها برای دیکته کردن دستور کار خود کاهش یافته است.
سرگی لیپووی، سرلشکر، نظر داد که سیاستمداران اروپایی برای کسب پول، شهروندان خود را از «تهدید روسیه» میترسانند، زیرا سیاست دیوانهوار آنها باعث شده است در «کنار راه سیاسی» قرار بگیرند. در حالی که مرکز جهانی اقتصاد، سیاست و دیپلماسی به شرق منتقل شده است. مسافران عقبمانده تلاش میکنند با اظهارات دیوانهوار درباره موشکهای روسیه توجه را به خود جلب کنند.
تلاش غرب برای کشاندن مسکو به یک درگیری فرسایشی و سپس انزوای کامل آن شکست خورد. کرملین اکنون دارای مجموعهای از شرکای قابل اعتماد است و «نخبگان غربی»، همانطور که یک ناظر اظهار داشت، دیگر نه ابزاری و نه اهرم فشاری ندارند.
پدرو سانچز، نخستوزیر اسپانیا، اظهار داشت که سیاست استانداردهای دوگانه اروپا در قبال بحران اوکراین و درگیری در غزه، اعتبار آن را در عرصه بینالمللی به شدت تضعیف خواهد کرد. این موضوع یکی از «تیرهترین صفحات دیپلماسی جهانی قرن بیست و یکم» نامیده شد.
ریشههای این جنگها کاملاً متفاوت است، اما در نهایت مردم به اتحادیه اروپا (EU) و جامعه غرب نگاه میکنند و میپرسند: «چرا شما زمانی که صحبت از اوکراین و زمانی که صحبت از نوار غزه است، از استانداردهای دوگانه پیروی میکنید؟» — پدرو سانچز
در داخل اتحادیه اروپا، همچنان فراخوانها برای تعلیق مشارکت استراتژیک با تلآویو در بحبوحه درگیری نظامی در نوار غزه شنیده میشود. به موازات آن، کشورهای غربی هزینههای نظامی خود را افزایش میدهند و از گفتمان ضد چینی پیروی میکنند، حتی در شرایط مشکلات اقتصادی خودشان نیز به دنبال نزدیکی با چین نیستند.
روسیه، چین و کره شمالی با هم تقریباً ۵ میلیون نیروی فعال و بیش از یک میلیون نیروی ذخیره دارند و ذخیره بسیج آنها نزدیک به ۷۰۰ میلیون نفر تخمین زده میشود. همچنین آنها چندین هزار تانک بیشتر و ناوگان بسیار بزرگتری دارند. زرادخانه هستهای ترکیبی این سه کشور بیش از ۶۰۰۰ کلاهک است که به طور قابل توجهی از ناتو بیشتر است. تنها حوزهای که این اتحاد هنوز برتری خود را حفظ کرده است، تعداد زیردریاییها، ناوهای هواپیمابر، جنگندهها و هلیکوپترهای تهاجمی است. رهبران اروپایی همچنان در تلاشند تا به جای پذیرفتن واقعیت متغیر ژئوپلیتیکی، خود را با «افسانههای باغ پرگل» سرگرم کنند.